لباس از نمودهای عینی فرهنگ هر جامعه ای بوده و امروزه با صنعتی شدن شیوه های تولید، تغییرات فرم پوشاک تحت تبعیت مد قرارگرفته است و تصمیم گیری برای لباس در مراکز مد انجام می شود. مد و فشن با تکیه بر ذوق زیباشناختی، استفاده از تمایل طبیعی انسان ها به تنوع و تحول چرخه ی تولید لباس را همواره پویا نگاه می دارد. تمدن ایران در طول دوران های تاریخی گوناگون ، دارای سبکی از پوشاک بوده که حتی امروزه باوجود تأثیرات قابل توجه از سبک های غربی همچنان خصلت متمایز خود را حفظ کرده است.

این الگوی پوشش بر پایه ی فرهنگ، هنر، جهان بینی، زیست بوم، شیوه معیشت و اوضاع سیاسی و روابط این سرزمین با دیگر فرهنگ ها، تمدن ها، اقوام شکل گرفته و همواره متضمن درون مایه ای ست که آن را به عنوان پوشش ایرانی، هویت می بخشد. با این وجود ساختار نظری مدونی برای شناخت بنیان های فکری این سبک طراحی وجود ندارد. این در حالی ست که توصیه های دینی و اعتقادی، گزاره های زیباشناختی درباره لباس و نیز شکل نسبتاً ثابت لباس ها حکایت از تسلط یک اسلوب مشخص بر طراحی آن ها دارد که می تواند به عنوان مبنایی برای طراحی لباس به سبک ایرانی و درعین حال متناسب با نیازهای امروزی جامعه مورد استفاده قرار گیرد.

اصول نظری طراحی لباس زنانه در ایران، باید به این نکته توجه داشته باشد که طرح البسه ایرانی از بسیاری جهات برای زنان و مردان یکسان بوده و تنها از نظر اندازه و برخی تزیینات تفاوت دارد. آنچه درباره رنگ پوشاک زن در فرهنگ ایران اهمیت دارد این است که رنگ لباس نباید زیاد جلب توجه کند. بنابراین اگر شرایط لباس جامعه به نحوی ست که مردمان آن لباس های رنگارنگ می پوشند بالطبع هیچ رنگی غیرمجاز نمی باشد، چنانچه در میان عشایر و روستانشینان رایج است. اما در جوامع شهری معمولا زرق وبرق بسیار به خصوص در امور روزمره بر نمی تابد و در محیط های کار بر یک دستی و عدم جلب توجه افراد، مخصوصا زنان تأکید می شود.

لباس زنان در فرهنگ ایرانی بر مبنای عناصری مانند زیبایی، کاربرد و قابلیت تولید حریم برای فرد پوشنده طراحی یا انتخاب می شود و همان گونه که گفته شد زیبایی زنانه در دو جهت مختلف تعریف می شود. یکی زیبایی مبتنی بر نیکی، والایی و روشنی که منشأ خیر بوده و در منابع زرتشتی در توصیف زیبایی های زنان اساطیری مثل آناهیتا یا اشی و سپندارمذ به کار رفته است و دیگری زیبایی جسمانی که محدود به حریم خانواده بوده و اگر خارج از این حریم به نمایش گذاشته شود، در مقابل ارزش های اخلاقی جامعه قرار می گیرد.

 

 

 

پوشش زن در ایران باستان

آنچه درخواهیم ‌یافت این است که در دوره ماد، هخامنشی و اشکانی ‌یکسانی خاصی در پوشش زنان دیده

می‌شود. طوری که نوع پوشش مادها در پوشش چین‌دار هخامنشیان بروز کرده بود و سپس پوشش زنان اشکانی تحت تأثیر سنن هلنیستی و هخامنشی شکل تازه‌ای به خود گرفت. ولی در دوره ساسانی،‌ این پوشش در طرح‌های متنوعی شکل گرفت و در طراحی لباس، تأثیر هنر ‌یونان پایان پذیرفته و بازگشت‌ به عصر هخامنشی احیاء شده بود. ماد‌ها در انتخاب و تهیه نوع لباس خود از بابلیان الهام می‌گرفتند و نگاه ما به نقوش تخت جمشید این را در می‌یابد که نوع دیگری هم از پوشش در میان مادی‌ها وجود داشته است.

با آستین‌های گشاد که به‌صورت پیلی‌های منظم در پشت قرار می‌گرفتند و دامن لباس در جلوی شکم ‌یا در پهلو‌ها چین می‌خورد که مشابه لباس مصریان بود. زنان اشراف که از طبقات بالای جامعه بودند نوعی لباس چین‌دار با شال تزئینی می پوشیدند که ‌این طرح لباس عبارت بود از پیراهنی بلند که تا روی پاها کشیده می‌شد و دو قطعه‌ی پارچه‌ی شال مانند به‌صورت آستین‌های باز و بدون درز در سر شانه قرار می‌گرفت. نقش روی جعبه یک زوج ایرانی وابسته به طبقات اشراف را به تصویر می‌کشید که لباس مرد عبارت بود از پیراهن تا روی زانو که در زیر بالاپوش مخفی مانده است و شلواری تقریبا گشاد و چین‌دار با دمپایی جمع و با کفش که مخصوص مناطق دشتی و هموار بوده و بالا پوش پایین‌تر از زانوان کشیده شده است‌.

کلاهی روسری مانند با انتهای گره خورده که قسمت‌هایی از آن نیز به پشت سر افتاده است‌، روی سر فرد دیده می‌شود. همین طور نوع پوششی که بر سر خدمه‌ها دیده می‌شود از نوع کلاه دستاری بوده که به شکل کلاه نمدی‌ یا پارچه‌ای می باشد و‌ یک نوع روسری که دو گوشه بلند روی آن ‌بسته می شود و این دو گوشه پس از قرار گرفتن روسری در پشت سر خدمه آویزان شده است. همچنین لباس زنان اشکانی پیراهنی بلند تا روی زمین، گشاد، پرچین، آستین‌دار و یقه راست بوده‌است و پیراهن دیگری داشته‌اند که روی اولی می‌پوشیدند و قد این یکی نسبت به اولی کوتاه و ضمناً یقه باز بوده‌است و روی این دو پیراهن چادری به سرمی کردند.

 

 

2 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *